محل تبلیغات شما
دیگه زیادی حرف نمیزنم میرم سر اصل مطلب:)

________________________________

میدوریا: اوا اینجا کجاست؟
تودوروکی:قرار بود همه بریم به سالن اصلی!!!
ایدا:همه پشت منکه نمیایندتونم جمع بشیدددد


باکوگو:شینه لعنتی جاست شینه

دازای از دوررررررر این بر و بچ مارو دید: یوهووو^-^ اسمتون چیه؟

توکویامی:الان قراره تک تک اسممونو بگیم؟-_-
دازای:واو چه ماسک باحاله
سپس ماسک اورا گرفت و کشیددددددد
توکویامی:ایییییییی سرممممممم
-اوا واقعی بود که-_-

سپس ردایی به او داد تا بیندازد رو سرش: سرت عجیبه مردم میترسن
کامیناری نیشخندی زد و گفت: خوب ما کجاییمم؟
-تو ژاپن^^

ایزاوا:بچه ها بهتره اروم باشید،اول محوطه رو انالیز کنید و.

دازای:از استایلت خوشم میاد!سپس دستش را دراز کرد تا با او دست دهد.
ایزاوا با تردید دستش را دراز کرد اما در اخرین لحظه دستش را کشید.
ایدا دستانش را تکان تکان داد و گفت: قوانین،پایبند قوانین باشید!!
دازای گفتک:بزارید شمارو ببرم به مقر اصلیمون

یکیدا پس از دیدن این گروه جدید:خاک تو سرت دازای،بازم گروه جدید؟ ما باید پایبند قوانین باشیممممم 
ایدا:اره این اقاعه درست میگه

مومو :بابا یه بارم که شده بیخی--

میدوریا همان طور که  نگاه میکرد گفت:عههههه اینجارووو

کمی بعد مافیای بندر به اژانس حمله کرد
چویا:وقتشه همه تن لش لعنتیتو جمع کنید و شینهههه

باکوگو:چه زری زدیییییی؟
-همون که شنفتی!!
اکوتاگاوا: بهتره زودتر کارو تموم کنیم
تودوروکی:او جدی؟

-راشوموننننن
توکویامی:دارک شدو!!!
اتسوشی:عه اینام قدرت دارن

باکوگو:عه نه بابا

سپس پرید و به سمت چویا اتش شلیک کرد
چویا از قدرتش استفاده کرد تا سنگی به سمت او پرت کند
اوراراکا:چه جالب^^

سپس به سنها دست زد و انهارا به سمت چویا فرستاد.

یکیدا :قدرت دوپوی شاعرررر
سپس تفنگ سیمی را به سمت اکوتاگاوا نشانه گرفت
دازای با خنده گفت:تو نمیخوای قاطی شی^-^
ایزاوا گفت:مسخرست-_-

سپس به مافیا نگاه کرد و گفت:بسه!!!
و قدرتای انها پاک شد
دازای داشت از تعجب شاخ درمیاورد:قدرت. پاکسازی؟
-چیز عجیبیه؟
-نه منم دارمش
***

هاوکس: ای خدا اینا بااز گم شدن،سپس رد انها را گرفت و از دورازه ی میان دنیاها عبور کرد،با دیدن شهر جدید اوج گرفت و مکان مورد نظر کمی پایین امد و چند پر روی زمین فرستاد:بسه دیگه!!پاک کننده،ببخش دیر کردم
چویا به محض شنیدن بالا را نگاه کن:یا مقلب ال قلوب والابصار!!! اون دوتا بال
-بعدا توضیح میدم الان کار دارم
سپس انها را هدایت کرد و همه محو شدند از دنیای بانگو---

چگونه کانکی کن شویم؟

ایا امروز از من راضی بودید؟

دسته دسته عکس از چهار کراش برترم

تو ,سمت ,سپس ,انها ,دستش ,قدرت ,به سمت ,دستش را ,گرفت و ,و گفت ,و بچ

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازرگانی الرمس |فروش دستگاه گلاب گیری عرق گیری عرق کشی خرید طلایاب , 09195912100 temrebungti زیر پوست زندگی sukanetab وای وی بلاگ verphaveli artiggerou Eshghabad lanettioto